وزارت امور خارجه آمریکا به دنبال معافیت ۹۵ میلیون دلار کمک نظامی این کشور به نیروهای مسلح لبنان در بحبوحه توقف نزدیک به ۹۰ روزه کمک های خارجی در دولت دونالد ترامپ رئیس جمهور آمریکا است.
این معافیت نشان میدهد که دولت ترامپ قصد دارد ارتش لبنان و دولت جدید این کشور را تقویت کند.
مقامات آمریکایی گفتند که این کمک بخشی از استراتژی گسترده تر دولت ترامپ برای تضعیف حزب الله، کاهش نفوذ آن در لبنان و اطمینان از برقراری آتش بس با اسرائیل است.
یکی از مقامات وزارت امور خارجه گفت: وزارت امور خارجه یک معافیت در زمینه ارائه کمک ۹۵ میلیون دلاری به لبنان تصویب کرد. ما با وزارت دفاع آمریکا برای ارائه این کمک همکاری می کنیم.
به گزارش ایرنا, دولت دونالد ترامپ رئیس جمهور آمریکا پس از آغاز به کار در یکم بهمن, کمک های خارجی خود در سطح جهان را لغو کرد. اما رژیم صهیونیستی و مصر از این تصمیم معاف شدند.
آتشبس بین رژیم صهیونیستی و لبنان با میانجیگری بینالمللی بامداد روز چهارشنبه (هفتم آذر) اجرایی شد.
بر اساس توافق آتش بس میان لبنان و رژیم صهیونیستی، روز یکشنبه هفتم بهمن ماه، مهلت ۶۰ روزه این رژیم برای خروج کامل نظامیانش از خاک لبنان به پایان رسید.
پیش از این رژیم صهیونیستی اعلام کرده بود با وجود پایان موعد نهایی خروج نظامیانش از جنوب لبنان، در خاک این کشور باقی خواهند ماند.
از سوی دیگر، ارتش لبنان اعلام کرد که تلآویو در عقبنشینی از جنوب این کشور تعلل میکند.
از زمان اجرایی شدن این توافق، ارتش رژیم صهیونیستی چندین بار با حمله به مناطق جنوبی لبنان و شهید و سایت رسمی بت فوروارد زخمی کردن شهروندان این کشور، آتش بس را نقض و از بازگشت آوارگان لبنانی به برخی شهرکها و روستاها در جنوب این کشور ممانعت کرده است.
هشتم بهمن ماه جاری دفتر نخست وزیر دولت پیشبرد امور لبنان از تمدید آتش بس در این کشور تا ۱۸ فوریه (۳۰ بهمن) خبر داد.
یکی از نمایندگان دموکرات هنگام سخنرانی دونالد ترامپ از کنگره آمریکا اخراج شد.
نمایندگان دموکرات، ترامپ را در ابتدای سخنرانی هو کردند و رئیس مجلس نمایندگان به مسئولان امنیتی کنگره دستور داد تا اعضای دموکراتی که سخنرانی ترامپ را مختل کرده بودند، از سالن بیرون کنند.
در این هنگام، گارد «ال گرین» نماینده دموکرات کنگره از سخنرانی ترامپ اخراج شد.
این درحالی است که «مارجری تیلور گرین»، همین اقدام را با جو بایدن رئیس جمهوری قبلی دموکرات آمریکا انجام داد و اخراج نشد.
تعدادی از قانونگذاران دموکرات تصمیم گرفته بودند در سخنرانی امشب دونالد ترامپ رئیس جمهوری آمریکا در کنگره شرکت نکنند و این آخرین نشانه از مخالفت حزبی با ترامپ بود.
ماموران در جلسه کنگره سعی داشتند مانع ال گرین شوند که هنگام سخنرانی ترامپ ایستاد و درحالی که عصایی سایت اصلی بت فوروارد را در هوا تکان میداد سر ترامپ فریاد کشید.
بعد از آنکه ال گرین از جلسه اخراج شد، نماینده ای دموکرات سر یک نماینده جنجالی جمهوریخواه به نام مارجوری تیلور گرین که یک کلاه قرمز «مگا» (آمریکا را دوباره عظمت بخشیم) به سر داشت فریاد زد: «کلاهت را بردار.»
ترامپ بعد از آن شروع به انتقاد از نمایندگان دموکرات حاضر در جلسه کرد به جو بایدن به عنوان «بدترین» رئیس جمهور تاریخ آمریکا حمله کرد.
رئیس جمهوری آمریکا گفت: «مطلقا هیچ چیزی وجود ندارد که بتوانم بگویم تا آنها را خوشحال کند یا بایستند یا لبخند بزنند یا تشویق کنند.»
ترامپ افزود: «وضعیت غمانگیزی است و نباید اینطور باشد. برای خوبی کشورمان بیایید با هم کار کنیم و واقعا آمریکا را دوباره عظمت دهیم.»
انتقاد علنی ترامپ از نئوکانهایی مانند پومپئو، جان بولتون و نیکی هیلی، اخراج بریان هوک که دستپرورده بولتون بود، و قول پسرش، دونالد جونیور برای کنار گذاشتن نئوکانها از دولت دوم ترامپ نشان میدهد که او متوجه شده که سیاست بدی به او قالب شده و اکنون میخواهد به گونهای متفاوت با ایران تعامل کند.
به گزارش اکوایران، زمانی که دونالد ترامپ در ژانویه وارد کاخ سفید شد، در فکر مجازات ایران نبود. در حقیقت، او تلاش کرده بود تا با اجتناب از اظهارات توهینآمیز، رد تغییر رژیم و تعیین سلاحهای هستهای به عنوان تنها خط قرمز خود، تمایل خود را برای یک توافق بیان کند. سیگنالهای مشابهی از ایران هم آمد. گفتوگوهای مستقیم با ترامپ خط جدید در تهران بود. اما این پنجره فرصت منحصر به فرد به سرعت در حال بسته شدن است، عمدتاً به این دلیل که ترامپ حواسش نیست. سیاست آمریکا در قبال ایران دوباره در دستان نئوکانها افتاده که امید ترامپ برای رسیدن به یک توافق با ایران در دوره اول ریاست جمهوریاش را خراب کردند و جنگ را محتمل کردند.
تریتا پارسی برای وبسایت امریکن کانسروتیو نوشت: در آن زمان، علیرغم لفاظیهای پر سر و صدا و تهدیدات نظامی، ترامپ واقعاً به دنبال یک توافق جدید با ایران بود. اما او از مشاورانی مانند مایک پومپئو و جان بولتون که قصد داشتند اوضاع را به سوی جنگ سوق دهند، مشاورههای غیرصادقانهای دریافت کرد.
برای ترامپ، این منطقی به نظر میرسید. او به دنبال یک توافق بود و فشار بر ایران قبل از مذاکرات با عقل جور در میآمد. برای ترامپ، خواستههای حداکثری فقط بخشی از بازی بود و تهران قطعاً این را میفهمید. اما پومپئو و بولتون از ابتدا میدانستند - همانطور که هر کسی که دینامیکهای ایران و فرهنگ استراتژیک و ایدئولوژیک حکومت روحانیت را درک میکرد، میدانست - که درخواست برای تسلیم ایران همراه با تحریمهای خفهکننده، اگر هدف جنگ باشد استراتژی کاملی است، اما نه برای مذاکره.
تغییر آشکار برخورد ترامپ
لفاظیهای ترامپ درباره ایران در سال 2024 به طور قابل توجهی متفاوت بود. اشارههای به تغییر رژیم، خواستههای حداکثری و توهینها کنار گذاشته شده بودند. در عوض، او بر تمایل خود به توافق و صلح تمرکز کرد. نامزد معاونت ریاست جمهوری او، جی. دی. ونس، در مخالفت با جنگ با ایران استدلال استراتژیک مطرح کرد و در برنامه «شوی تیم دیلون» گفت که «منفعت ما در این است که وارد جنگ با ایران نشویم»، و اینکه منافع ایالات متحده و اسرائیل در قبال ایران متفاوت است. نخستوزیر اسرائیل بنیامین نتانیاهو نمیتوانست از این اظهارات خوشحال باشد.
انتقاد علنی ترامپ از نئوکانهایی مانند پومپئو، جان بولتون و نیکی هیلی، اخراج بریان هوک که دستپرورده بولتون بود، و قول پسرش، دونالد جونیور برای کنار گذاشتن نئوکانها از دولت دوم ترامپ نشان میدهد که او متوجه شده که سیاست بدی به او قالب شده و اکنون میخواهد به گونهای متفاوت با ایران تعامل کند. زمانی بر این موضوع بیشتر تأکید شد که او یک یادداشت ریاست جمهوری را امضا کرد که به طور رسمی فشار حداکثری را بر ایران بازمیگرداند، در حالی که آن یادداشت را کماهمیت جلوه داد و اعلام کرد که «مردد» و «ناراضی» است که آن را امضا میکند.
پرونده ایران فعلاً اولویت اصلی نیست
هرچند ترامپ به دنبال یک توافق با ایران است، در هفتههای اخیر واضح شده که ایران اولویت اصلی او نیست. با بحران اوکراین، غزه و تنشها با مکزیک و کانادا، بحران ایران هنوز آنقدر فوریت پیدا نکرده است.
و هر چیزی که اولویت ندارد به دیگران در دولت سپرده میشود که ممکن است با سیاست خارجی «اول آمریکا»ی او همسو نباشد. پرونده کم اولویت ایران، در حال حاضر در دست شورای امنیت ملی است که صداهای تندرو بر آن مسلط هستند. همانطور که در یادداشتی که ترامپ نمیخواست آن را امضا کند آمده، سیاست پیشفرضی که آنها دنبال میکنند، همان رویکردی است که پومپئو و بولتون در سال 2018 دنبال میکردند.
به نوشته پارسی، در حقیقت، اشتراک زیادی بین آنچه ترامپ گفته که میخواهد و آنچه که در یادداشت آمده وجود ندارد. در حالی که ترامپ تنها سلاح هستهای را به عنوان خط قرمز خود ذکر کرده است، یادداشت حاوی بسیاری از 12 خواسته معروف پومپئو از ایران است که به منظور نابودی هر توافقی طراحی شدهاند. این یادداشت غنیسازی هستهای به طور کلی، نه تنها غنیسازی به سطح تسلیحاتی را ممنوع میکند، که خواستهای است که اسرائیل به شدت برای آن به آمریکا فشار میآورد و چشمانداز دیپلماتیک را از بین میبرد. علاوه بر این، این یادداشت خواستار جلوگیری از دسترسی ایران به موشکهای بالستیک قارهپیما و خنثی کردن «شبکه ایران» میشود. در نهایت، کمپینی برای به صفر رساندن صادرات نفت ایران آغاز میکند و تحریمهای سازمان ملل علیه ایران را از طریق مکانیزم «اسنپبک» تحریمها که در توافق هستهای باراک اوباما آمده، دوباره اعمال میکند.
این تفاوت عظیم بین اهداف اعلام شده ترامپ و سیاست مندرج در یادداشت باعث شده است که تهران تردید کند و رهبر ایران ایده گفتوگوهای مستقیم با ایالات متحده را کنار بگذارد. رئیسجمهور اصلاحطلب ایران نیز وعده انتخاباتی خود برای آغاز گفتوگو با ایالات متحده را کنار گذاشته است. نگرانیهای ایران دو چیز است: اولاً، اینکه نئوکانها در کاخ سفید هرگونه تلاش دیپلماتیک را خراب خواهند کرد، همانطور که در سالهای 2019-2020 انجام دادند. و دوم، اینکه ترامپ از مذاکرات هستهای شروع کند و سپس به مسائلی که ایران آنها را خط قرمز میداند، بپردازد.
جبهه هستهای
اگرچه موقعیت منطقهای ایران پس از سقوط بشار اسد در سوریه و تضعیف حزبالله آسیب دیده، اما وضعیت در جبهه هستهای متفاوت است. ایران برنامه هستهای خود را به طور چشمگیری گسترش داده است - آژانس بینالمللی انرژی اتمی گزارش میدهد که ایران حدود 275 کیلوگرم اورانیوم با غنای 60 درصد جمعآوری کرده است. این مقدار برای ساخت شش سلاح کافی است و ایران هر 30 روز یک بار مواد شکافپذیر کافی برای یک سلاح تولید میکند. اگرچه اهرم ایران ضعیف شده، اما هنوز به نقطه تسلیم نرسیده است و اقتصاد بحرانزدهاش در آستانه فروپاشی نیست. بازگشت به فشار حداکثری نه تنها باعث میشود تهران بیشتر در برنامه هستهای خود سرمایهگذاری کند، بلکه شاید مهمتر از آن، تحولات منطقهای باعث تقویت صداهایی در ایران شده که به جای استفاده از برنامه هستهای به عنوان یک برگ چانهزنی با آمریکا، به ساخت بمب هستهای تمایل دارند.
در دورهای که ایالات متحده تحت ریاست جمهوری جو بایدن اسرائیل را مسلح و محافظت کرد در حالی که تلآویو به آنچه که بسیاری از کارشناسان آن را نسلکشی میدانند دست میزد، و زمانی که اسرائیل بدون هیچگونه مخالفتی از سوی غرب در حال تصرف سرزمین در کرانه باختری، لبنان و سوریه است، و نظم جهانی به سمت «هر کسی برای خودش» حرکت میکند، درخواست تسلیم هستهای ایران به جای یک توافق متوازن، زمینه را برای جنگ فراهم خواهد کرد.
اظهارات ترامپ در طول یک سال گذشته نشان میدهد که او این موضوع را درک کرده است. اما تا زمانی که ایران اولویت نداشته باشد - ترامپ حتی هنوز نمایندهای برای ایران منصوب نکرده است و این باعث شده که ایرانیها مطمئن نباشند باید با چه کسی سر و کار داشته باشند - رویکرد پیشفرض نئوکانها پیگیری خواهد شد که پنجره برنامههای دیپلماتیک ترامپ را میبندد.
بولتون و پومپئو دیگر در کاخ سفید نیستند، اما سایه آنها همچنان مسیر ترامپ را برای رسیدن به صلح سد میکند.
پنجره زمانی
تا ماه ژوئن، این بحران به شدت بدتر و احتمالاً غیرقابل حل خواهد شد. بند اسنپبک در توافق هستهای ایران در ماه اکتبر منقضی میشوند و به احتمال زیاد اروپاییها این بند را در ماه ژوئن فعال خواهند کرد، که باعث میشود ایران اعلام کند که از پیمان منع گسترش سلاحهای هستهای (NPT) خارج میشود. با توجه به اطلاعیه مهلت 90 روزه الزامی، ایران تا اکتبر نمیتواند به طور رسمی از این پیمان خارج شود، که فقط سه ماه برای مذاکرات باقی خواهد گذاشت. اگر مذاکرات شکست بخورند، تحریمهای سازمان ملل دوباره اعمال خواهند شد و ایران کاملاً از پیمان NPT خارج خواهد شد. در این مرحله، جنگ تنها مسئله زمان خواهد بود.
اسرائیل همچنان فاکتور غیرقابل پیشبینی است. از اواسط دهه 1990، اسرائیل تلاش کرده تا ایران را به اولویت اصلی امنیت ملی ایالات متحده تبدیل کند و مرتباً تهدید به اقدام نظامی علیه برنامه هستهای ایران کرده است. هدف واقعی، اما، این بوده که یا موضع واشنگتن را در قبال ایران سختتر کند یا ایالات متحده را وارد جنگی کند که اسرائیل آغاز خواهد کرد، زیرا اسرائیل ظرفیت از بین بردن تأسیسات هستهای ایران را ندارد.
استراتژی ترجیحی اسرائیل
با ضعیف شدن بازدارندگی ایران و دولت بایدن که تقریباً تمام محدودیتهای مقابل اسرائیل را برداشته است - سیاستهایی که ترامپ احتمالاً آنها را ادامه خواهد داد - نتانیاهو اکنون آمادگی بیشتری برای حمله مستقل به ایران دارد. اسرائیل معتقد است که میتواند پیامدهای آن را مدیریت کند بدون اینکه ایالات متحده را وارد این بحران کند. با این حال، پنجرهای که اسرائیل برای شروع جنگ دارد، تنها تا زمانی باز است که توجه ترامپ به مسائل دیگری معطوف باشد و سیاست پیشفرض واشنگتن مانع دیپلماسی باشد. در نتیجه، نگه داشتن ایران خارج از دستورکار اصلی ترامپ، استراتژی ترجیحی اسرائیل شده است.
اما اسرائیل در حال اشتباه محاسباتی است. بت فوروارد حتی پس از اینکه ایالات متحده بیش از 23 میلیارد دلار در ماشین جنگی اسرائیل سرمایهگذاری کرد، تلآویو نتواست حماس را که درست در کنار مرزهای آن قرار دارد از بین ببرد. و ایالات متحده هنوز باید این بحران را مدیریت کند. در واقع، تمرکز ترامپ بر غزه یکی از دلایلی است که او از مسئله ایران منحرف شده است. ایران حتی در وضعیت ضعیف شده، هنوز ظرفیت شلیک صدها موشک پیشرفته به سمت اسرائیل و پایگاههای آمریکایی در منطقه را دارد - موشکهایی که در اکتبر 2024 از دفاع هوایی اسرائیل عبور کردند.
اسرائیل میتواند در قدرت آتش از ایران پیشی بگیرد. در 15 ماه گذشته، اسرائیل توازن منطقهای را به شدت به نفع خود تغییر داده است. با این حال، هنوز نمیتواند برنامه هستهای ایران را بدون اینکه یک بحران عظیم به راه اندازد که ایالات متحده را وارد جنگ کند، نابود کند. ترامپ ممکن است در حال حاضر از پرونده ایران منحرف شده باشد، اما اگر جنگ آغاز شود، ایران منابع ایالات متحده را از سایر اولویتهای استراتژیک، از شرق آسیا گرفته تا مرز مکزیک، دور خواهد کرد.
ترامپ در سخنرانی تحلیف خود اعلام کرد: «افتخارآمیزترین میراث من صلحسازی و متحد کردن مردم خواهد بود.» او این موضوع را تقریباً روزانه تکرار کرده است. افرادی که به او نزدیک هستند تأکید میکنند که او به دنبال جایزه صلح نوبل است. او فرصت منحصر به فردی برای دستیابی به یک توافق با تهران دارد، فرصتی که هیچ رئیسجمهور دیگری در آمریکا نداشته است. اما اگر سیاست ایران را به نئوکانهای شورای امنیت ملی واگذار کند، این فرصت به بحران تبدیل خواهد شد و میراث او ممکن است از صلح به جنگ تغییر کند.
پس از اعلام دونالد ترامپ مبنی بر ایجاد ذخایر استراتژیک ارزهای دیجیتال در آمریکا، قیمت رمزارزها جهش چشمگیری را تجربه کرد.
دونالد ترامپ، رئیسجمهور آمریکا، اعلام کرد که ذخایر استراتژیک ارزهای دیجیتال این کشور شامل توکنهای کمتر معاملهشدهای مانند سولانا، ریپل (XRP) و کاردانو خواهد بود. این اظهارات که در شبکه اجتماعی Truth Social منتشر شد، باعث افزایش چشمگیر قیمت این رمزارزها شد؛ سولانا ۱۹ درصد رشد کرد، کاردانو ۵۰ درصد جهش یافت و ریپل ۳۱ درصد افزایش قیمت داشت. در همین حال، بیتکوین نیز ۵.۵ درصد افزایش یافت و به ۸۸,۹۰۰ دلار رسید. این اقدام در راستای سیاستهای حمایتی ترامپ از صنعت رمزارزهاست، که شامل توقف اقدامات نظارتی سختگیرانه علیه این حوزه نیز میشود.
حمایت ترامپ از رمزارزها و واکنش بازار
دونالد ترامپ، رئیسجمهور آمریکا، در بیانیهای اعلام کرد که دولت وی قصد دارد ذخایر استراتژیک ارزهای دیجیتال را ایجاد کند و در این راستا، توکنهایی مانند سولانا (Solana)، ریپل (XRP) و کاردانو (ADA) نیز در این ذخایر گنجانده خواهند شد. این خبر بلافاصله بر بازار رمزارزها تأثیر گذاشت و باعث افزایش قابل توجه قیمت این داراییهای دیجیتال شد.
کاردانو (ADA) جهشی ۵۰ درصدی را تجربه کرد و قیمت آن از مرز ۱ دلار عبور کرد.
ریپل (XRP) با رشد ۳۱ درصدی به ۲.۸۳ دلار رسید.
بیتکوین نیز ۵.۵ درصد افزایش یافت و به ۸۸,۹۰۰ دلار رسید.
سیاستهای جدید دولت ترامپ در حوزه رمزارزها
ترامپ از همان روزهای ابتدایی آغاز به کار دولتش، مواضع مثبتی نسبت به رمزارزها اتخاذ کرده است. او با امضای یک فرمان اجرایی، از توسعه و استفاده از داراییهای دیجیتال و فناوری بلاکچین حمایت کرده و وعده داده که آمریکا را به پایتخت جهانی رمزارزها تبدیل کند.
یکی دیگر از اقدامات جنجالی ترامپ، متوقف کردن برخوردهای نظارتی سختگیرانه با صنعت رمزارزها بود. پیشتر، دولت بایدن و کمیسیون بیت فورد بورس و اوراق بهادار آمریکا (SEC) رویکرد سختگیرانهای در قبال رمزارزها داشتند و این حوزه را “غرب وحشی پر از کلاهبرداری و سوءاستفاده” توصیف کرده بودند. اما در هفتههای اخیر، کمیسیون بورس آمریکا پروندهی حقوقی خود علیه صرافی کوینبیس را کنار گذاشت و همچنین، تحقیقات درباره صرافیهای جمینی (Gemini) و اوپنسی (OpenSea) متوقف شد.
تأثیر تصمیم ترامپ بر بازارهای مالی
تصمیم ترامپ واکنشهای گستردهای در میان سرمایهگذاران و کارشناسان اقتصادی به همراه داشته است. برخی آن را حمایتی جدی از صنعت بلاکچین میدانند، در حالی که منتقدان نگران احتمال دخالتهای دولتی و فساد مالی در بازار رمزارزها هستند. برخی کارشناسان هشدار دادهاند که این اقدام ممکن است زمینه را برای دستکاری بازار و ایجاد حبابهای مالی فراهم کند.
جمعبندی
ورود دولت آمریکا به بازار رمزارزها و ایجاد ذخایر استراتژیک دیجیتال، میتواند تحول بزرگی در صنعت بلاکچین ایجاد کند. با این حال، آیا این اقدام به سود بازار خواهد بود یا راه را برای سفتهبازیهای دولتی باز خواهد کرد؟
افزایش حملات سازمان یافته به نهادهای مختلف کشور اینبار به قوه قضائیه رسیده و اژهای در مرکز آن است.
سرویس سیاست مشرق- در میان انبوهی از گزارشها و تیترهای خبری، در یک بسته کامل با نام «ویژههای مشرق» شما را در جریان مسائل مهم و اثرگذار از نگاه روزنامههای کشور قرار میدهیم.
در این ویژهنامه، نگاهی به آخرین مواضع جناحهای سیاسی و تحولات مهم داخلی، خارجی، اوضاع اقتصادی و اجتماعی کشور انداخته میشود که مخاطبان بامطالعه آن به رهیافتهای مهم، نکات و تأملات از سیر وقایع اثرگذار دست خواهند یافت، در این بخش با ما همراه باشید.
افزایش حملات سازمان یافته به نهادهای مختلف کشور اینبار به قوه قضائیه رسیده و اژهای در مرکز آن است. روزنامههای اصلاحطلب تحلیل خاصی از ماجرا دارند، روزنامه ایران دراینباره نوشته است:
حملات اخیر به قاضیالقضات سه دلیل دارد: قطع شدن منابع مالی از نهادهای عمومی، صدور قریبالوقوع احکام پرونده چای دبش و سوم، فشار برای تغییر رویکرد نسبت به وفاق. قصه، قصه همباندیهای همتبار است؛ همباندیهایی با تبار خونی یا با تبار سیاسی. وقتی یک همباندی خونی یک مدیریت پولساز در نهاد غیردولتی را از دست میدهد، فرصت تأمین مالی برای فعالیتهای سیاسی هم از دست میرود. لذا همباندی دیگر که شغلی سیاسی دارد، ساکت نمیماند. قصه همباندیهای سیاسی هم هست.
در بخش دیگری از این گزارش آمده است:
قرار است در پرونده چای دبش دو وزیر سابق به زندان محکوم شوند. همتباران سیاسی نمیتوانند حقیقت وجود فساد در جریان مدعی فسادستیزی را تاب بیاورند. وقتی این قصهها، با این واقعیت همزمان میشود که سران قوا در مسیر وفاق هستند، سیستم ذهنی همباندیهای همتبار -تبار خونی یا سیاسی- بههم میریزد. خروجی این بههمریختگی ذهنی، حملات بیمحابا به قاضیالقضات و رئیس قوه مقننه است.
روزنامه آرمانملی دیگر روزنامه اصلاحطلب نیر در تحلیلی مینویسد:
حملات تندروها این روزها دیگر از دولت فراتر رفته و فراقوهای شده است و در کنار دولت سران قوا را نیز مورد تخریب قرار میدهند. امری بسیار خطرناک که نشان میدهد گویا جریانی با برنامهریزی از پیش تعیین شده به این مساله ورود کرده است. نگاهی به عملکردهای تندروها در چند وقت اخیر این مهم را بیش از پیش عیان میکند. تخریب پزشکیان و دولت که عادی و همواره در دستور کار است، قالیباف رئیس مجلس نیز هر از چندی از سوی جریان تندرو به اتهامتات مختلف مورد هجمه قرار میگیرد. اما اینکه تندروها بخواهند سویه تخریبها و هجمههای خود سوی دستگاه قضا و رئیس قوه قضائیه ببرند امری بسیار قابل تامل است.
تصمیم رییسجمهوری آمریکا برای متوقف کردن تمامی کمکهای خارجی موجی از نگرانی را در میان فعالان ایرانی(ضدانقلاب) برانگیخته است. آنها بیم دارند که این اقدام، برنامههای مرتبط با ایران را تحت تاثیر قرار دهد. روزنامه هممیهن در سرمقاله خود نوشته است:
نمیشود به طور قطعی گفت که این اقدام چراغ سبز ترامپ به ایران است یا نه. چراکه دستور اجرایی ترامپ حول محور یک سیاست بزرگ است و اختصاص به ایران ندارد. اما به طور مشخص، بخشی ازبت فوروارد فشارها را کاهش داد؛ فشارهایی که اتفاقاً منشأ بخشی از اختلافات عمیق طی سالهای گذشته میان ایران و آمریکا بوده است.
این روزنامه اصلاحطلب آورده است:
از سوی دیگر، در جریان چهل و هشتمین نشست بررسی دورهای جهانی شورای حقوق بشر سازمان ملل متحد در ژنو، نماینده آمریکا برای اولین بار از انتقاد از کارنامه حقوق بشری جمهوری اسلامی خودداری کرد. سوابق نشان میدهد آمریکا از سال ۲۰۱۰ (یک سال پس از آغاز برنامه تامین مالی اپوزیسیون) همواره در این نشست علیه ایران موضعگیری کرده است. باید صبر کرد و دید که مسیر تعامل میان دو کشور به کدام سمت خواهد رفت.
گفته شده است در پی قطع کمکها، بسیاری از این خدمات ناچار به توقف فعالیتهای خود خواهند شد، چند فعال ضد انقلاب دیگر در گفتوگو با شبکه تروریستی اینترنشنال تاکید کردند اگر پروژههای مرتبط با آنها در ایران طی ماه آینده از فرمان ترامپ معاف نشوند، یا بهطور کامل از بین خواهند رفت یا بهشدت محدود خواهند شد.